میشینی فکر میکنی... که ببینی چی شد که اینجوری شد...
بعد همه چیز... مثل تیکه های پازل به هم وصل میشه...
زمزه های سمی یه سری... که یا نمیشناسیشون... یا از دوستای نزدیکت بودن...
یه سری خاله زنک ...که گند زدن به زندگی بقیه و ریدن تو اعصابشون... براشون یه تفریحه فقط !
اونجاست که دوست داری سرت رو بندازی پاییین... بخندی.. بعد سرت رو بیاری بالا...
هفت تیرت رو بکشی... همشون رو با هم..... مثل صحنه ی معروف آل پایچنو... تو اسکار فیس..
دارم رو تغییر اخلاقم فکر میکنم دوباره... احتمالا لازمه !
آره ! با شمام ! حتی شما دوست عزیز !
duste aziz una dustayee budan ke nemishnakhtishun na inke dustaye nazdik ya kesayee ke nemishnasishun
..