میخواستم بهت بگم...
عاشق بارونم....
هر وقت که بارون بزنه... با هم دیگه قدم میزنیم.... تا بی نهایت جاده....
قرار بود... اولین برف امسال رو با هم بریم برف بازی...
نیومد... خدا هم انگار طرف تورو گرفته....
اما..به جتاش داره بارون میاد و تو نیستی کنارم...
نیستی که برات زیر بارون... دوست دارم هامو زمزمه کنم....
نیستی...
برای سلام فردا به هیچ کس قولی نده
شاید فردا نه آفتاب باشد و نه باران
نه تو باشی و نه هیچ راز پنهان
سلام
دیشب
باد چنان آمد
که ماه را با خود برد
خورشید
از صبح کلافه بود
هی فکر میکرد
چیزی را جایی جا گذاشته
نصف دنیا را دنبال آینه اش گشت
دم غروب
رفت و
لب دریا نشست
و هی از خودش می پرسید :
باد
ابرها را می آورد یا می برد ؟؟!!
(سینا بهمنش)
شوقش
شوق قدیمی داشتن کفش نو است
هزارپا که نیستیم
بیا همدیگر را
کمتر ببینیم..
من بودم...او هم بود باران هم بود..اما هیچچچچچ وقت پیش نیومد...
..
کاش چند روزی اونجوری زندگی میکردم که دوست داشتم.راستی..برای نوشتنهایت احترام قایلم کلاه قهوه ای..
آخ از این نبودنها
از اینکه حس میکنی یه حفره باز شده تو قلبت که هیچ چیزی نمیتونه پرش کنه ..آخ از این نبودنها
بیا بریم اولیش نشد ۱۰همیش..