کلاه قهوه ای

فکرام جا نمیشن... توی کلاهم میریزمشون

کلاه قهوه ای

فکرام جا نمیشن... توی کلاهم میریزمشون

فرشته کوچولو...


تو مسافری...

من بهونه گیر...

آخرش میگی جدا میشیم....

من میگم...دستاتو ازم نگیر....


تو مسافری....

من درد میکشم....

تو میخوای تموم کنی...

من اما... توی خاطره ها درگیر...


تو مسافری...

من توی خوابتم...

تو فرار میکنی...

من کابوستم؟


تو مسافری...

من عاشقم...



تو مسافری...

تو مسافری....

من ....

یه مرده...توی این شهر غریبم..

جای امید

-به چی فکر میکنی؟

+هیچی...

-خوبه....."هیچی" خوبه...

نام و نام خانوادگی....

به دانسته هایم نخند....

آنگاه که من مسیر بازگشت را در چشمان تو گم کردم...

امید را باور داشتم.... معجزه را خنده میدانستم...

باید قله را رفت... حتی اگر ندانی ....

من دستان تو را خواهم گرفت...